دلتنگت می شوم هنوز

دلتنگ لحظه لحظه بودنت

بوسه ام بر دستان سردت

دشنه ای بر قلبم

از آن شب تاریک

پریشان شدم

چونان این شعر

بار سفر بستی

با آخرین برگ پاییز

همراه

کاش می گفتی مادر را چه تسلا دهم

نبودت را

رفتی، زمستان آمد

آرام گرفتی

قرار از ما

9/8/93